راستی چرا؟
جادهها برای رسیدن ساخته شدهاند
اما برخی سفرها بیانتها میمانند
راستی چرا؟
باد بیوقفه در برگها زمزمه میکند
اما بعضی دلها هنوز خاموشاند
راستی چرا؟
خورشید طلوع میکند بیآنکه بپرسد
اما ما همیشه دنبال چراییهای شب هستیم
راستی چرا؟
بعضی گلها در سکوت میشکفند
اما بعضی حرفها هرگز گفته نمیشوند
راستی چرا؟
ماه هر شب مسیرش را پیدا میکند
اما ما هنوز در تاریکی گم شدهایم
راستی چرا؟
بعضی زخمها با زمان خوب میشوند
اما بعضی یادها همیشه تازه میمانند
راستی چرا؟
حقیقت بیدلیل زیباست
اما ما همیشه دنبال زیبایی در سایهها میگردیم
راستی چرا؟
چشمها حقیقت را میبینند
اما دلها گاهی از دیدن باز میمانند
و شاید پاسخ همهی این چراها
در سکوت نسیم، در خندهی باران،
در آغوش مهتاب، در نگاه سادهی گلها باشد
شاید، فقط شاید،
دلیل همهی این چراها
این است که زندگی خودش یک شعر است